یادداشتهای مجید منادی

وبلاگی برا طرح دیدگاه ها و دغدغه ها

یادداشتهای مجید منادی

وبلاگی برا طرح دیدگاه ها و دغدغه ها

السلام علیک ایتها الصدیقه الشهیده

السلام علیک یَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ صَابِرَةً

 


خوش آن سری که به سر سر فاطمی دارد

خوش آن دلی که به جان حب فاطمی دارد

 

برای درک کلام «و یطعمون علی...»

خوش آن نگاه بصیری که نور فاطمی دارد

 

زبهر «مس» بیان «لیذهب عنکم رجس...»

خوش آن وجود که تطهیر فاطمی دارد

 

کتاب و عترت احمد نشد جدا، دانی

خوش آن دویار ثقیلی که عهد فاطمی دارد

 

ز روز حشر و حساب از چه باکم نیست؟

خوش آن کلام نبوت که بشر فاطمی دارد

 

پ.ن:

چند روز قبل در حال و هوای ایام شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) چند بیتی گفتم که امروز فرصت شد اینجا بگذارم.

خیلی قوی شاید نباشد اما اوج عشق و محبت این بنده است نسبت به حضرت مادر.(چه کند بینوا ندارد بیش)

توضیح واضحات: قرمزهای متن شعر آیه قران و حدیث هستند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۳۰
مجید منادی

علوم انسانی

یکی از اندک مباحثی که در سالهای اخیر در میان نخبگان به ویژه طیف عالمان و اندیشمندان حوزه علوم انسانی و فلسفه های مضاف آن، تبدیل به گفتمان شده و فصل مشترکی ایجاد کرده، بحث علوم انسانی بومی و یا علوم انسانی اسلامی ایرانی است.

البته این گفتمان پس از آن در جامعه شهود و بروز یافت که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در چند نوبت به آن پرداختند و ضرورت آن را به جامعه نخبگان، علما و متولیان گوشزد کردند.

هرچند قبل از آن هم مجموعه هایی با گفتمان نزدیک و دغدغه های مشابه وجود داشت و دارد و فعالیت می کنند.

شاید بتوان در یک جمله گفت علوم انسانی ای بومی و اسلامی ایرانی است که " از خاستگاه اسلام، با جهان بینی الهی و دربرگیرنده نیازها و لوازم سعادت دنیوی و اخروی مردم" باشد.

این تعریف بسیار موجز و مختصر و حتی شاید ناکامل است اما به اصل موضوع رهنمونمان می کند.

سوالی که پیش می آید این است، نقطه شروع این مسیر نسبتا طولانی و ظریف چیست؟ یا چه کسانی می توانند در آن ورود کنند؟

از طرفی دیگر باید توجه داشت "غرب" بعنوان نقطه ی مقابل و مهاجم در علوم انسانی در این حوزه و زیر شاخه های پرتعداد آن کارهای مدون، بسیار زیاد انجام داده و پارادایم های خاصی را برای آموزش، آشنایی و ترویج این قسم از علوم تعریف کرده است که البته به علت تفاوت بنیادین و حتی متضاد جهان بینی ها و فلسفه ها نمی تواند مورد اعتماد و پذیرش قرار گیرد.

حال در مقابل این راه دراز نرفته په باید کرد؟

به نظر می رسد می توان از دو الگوی موجود برای آغاز و مواجهه با اطراف این مهم بهره برد.

الف) همانگونه که در حوزه ی تکنولوژی و ساحت های گوناگون آن از جمله تکنولوژی دفاعی، ارتباطات، حمل و نقل، فناوری اطلاعات، تکنولوژی های نو مانند نانو، هسته ای و ... شاهد هستیم کشور، علی رغم شروع و ورود دیرهنگام توانسته در بسیاری از این حوزه ها به پیشرفتهای چشمگیر دست یابد.

تا آنجا که عنوان می شود سرعت رشد علمی در ایران یازده برابر متوسط جهانی است.

یعنی توانسته ایم با روحیه ی ایمانی ، جهادی ، تلاش علمی، استفاده از تجربیات طرف مقابل و حتی در مواقع ضرورت مهندسی معکوس به زودی در بسیاری از این حوزه ها وارد کورس رقابت با مدعیان این عرصه های در دنیا شویم.

و فاصله علمی و تکنولوژیک کشور با کشورهای به اصطلاح توسعه یافته به سرعت در حال کم شدن است و در برخی موارد آنها را پشت سر نیزگذاشته ایم.

خلاصه ی راه اول، عبارت است از استفاده "هدفمند و با بصیرت" از تجربیات و محصولات اندیشه غربی یا لااقل تامل جدی در آن ها.

ب) دومین روش موجود و بومی که یقینا می تواند کمک بسیار زیادی به سیر اسلامی ایرانی شدن علوم انسانی داشته باشد، همان الگوی اصول فقه است که صدها سال است در حوزه های علمیه اسلامی-شیعی تدریس می شود.

یعنی در صورتیکه فقها و فرزانگان عرصه علوم انسانی اسلامی در گام های نخست بتوان چیزی شبیه "اصول" برای علوم انسانی تعریف کنند (که حتما می توانند) آن گاه دانشجو و دانشمند ما با فراگرفتن آن اصول از مواجهه با اندیشه هرکس در هر کجای عالم به خصوص غربیها خوفی نخواهند داشت.

والبته با فراگرفتن آن اصول محکم و سدید تحت تاثیر هم قرار نخواهند گرفت.

در صورت داشتن و یافتن "اصول" اسلامی علوم انسانی ( که کار چندان آسانی هم نیست) می توان از تجربیات بشری حداقل در بخش سنجش و آمار که پایه ی علوم تجربی و انسانی غربی است، استفاده کرد. در نتیجه به پروسه تولید و اکتشاف علوم انسانی اسلامی ایرانی سرعت مضاعف بخشید.

به نظر می رسد با استفاده از دو الگوی فوق و با در اختیار کارشناسان و محققان گزاردن انها می توان تلاش کارشناسان و دغدغه مندان این حوزه در سطوح میانی و حتی کلان را جهت دهی کرد به سرعت نتیجه دادن تحقیقات و کارهایشان افزود.

یکی از آسیبهایی که هم اکنون شاهد آن هستیم تلاش های پراکنده و گاه خنثی کننده یکدیگر در حوزه علوم انسانی است که متاسفانه تاکنون هیچکدام نتوانسته حتی در محافل علمی داخلی آن گونه که شایسته است طرح گردد و به گفتمان رایج تبدیل شود.

در صورت تدوین اصول علوم انسانی اسلامی طبق الگوی اصول فقه می توان در گام بعد با استخراج اندیشه ی ناب الهی در زیرشاخه های این علوم نیز همین کار را انجام داد. و شاید بتوان به دغدغه ی کارهای پراکنده، جزیره ای و حتی خنثی کننده یکدیگر توسط افراد، موسسات و دانشگاه های مختلف سامان بیشتری داد.

این نوشتار در پی تائید پارادایم اندیشه ی غربی بخصوص در علوم انسانی نیست بلکه به دنبال استفاده تلفیقی از دوالگوی رایج و بومی برای جهت دهی و نتیجه بخش کردن مسیر اسلامی سازی علوم انسانی است. چه آنکه همواره باید به مبانی اندیشه های غربی به خاطر تفاوت های بنیادین آن با دیدگاه الهی  در همه ی حوزه های با سوء ظن "نگاه" کرد.


پ ن : کاملا قابل انتقاد..

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۱۸
مجید منادی

یلدای غمت صد شرر انداخت به جانم
لبریز شده عشق تو در روح و روانم
یاران همه با هروله سوی تو روانند
آن غافل و جامانده که گویند من آنم...


پ ن// یکی از بستگان زنگ زد که بیاید خونمون دور هم باشیم برای یلدا ناخوآگاه این دوبیت آمد روی زبانم...
خیلی دوست داشتم الان بین نجف و کربلا باشم پیاده...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۲ ، ۲۰:۴۰
مجید منادی